لبخند با یک مغز اضافه
کتاب " لبخند با یک مغز اضافه "، اثری جذاب و سرگرم کننده است مخاطب را به شکلی متفاوت با سنت ها، مکاتب، مفاهیم و اندیشمندان فلسفه جهان آشنا می کند. این کتاب بسیار موفق، برای کسانی نوشته شده که می خواهند مفاهیم بعضا پیچیده و غامض فلسفی را به زبانی ساده و طنزآمیز درک کنند. کلاین در کتاب " لبخند با یک مغز اضافه "، فلسفه و طنز را به شکلی درخشان در هم آمیخته و به مفاهیم جدی زندگی از منظری متفاوت نگاه کرده است.
"لبخند با یک مغز اضافه" ترجمهای است از کتاب دانیل کلاین و تامس کتکارت با مضمون درک فلسفه از طریق جوک که توسط انتشارات پنگوئن در سال 2007 و با ترجمه حسین یعقوبی توسط انتشارات سوره مهر در 198 صفحه در سال 96 منتشر شده است.
یعقوبی در توصیف «لبخند با مغز اضافه» این اثر را تألیف یک استاد دانشگاه به نام دکتر دانیل کلاین، که در رشتة فلسفه و زبانشناسی دکترا دارد، دانست و گفت: در ترجمه این اثر متوجه شدم جای یک سری مفاهیم در این کتاب خالی است، بنابراین، از منابع دیگر و همچنین قدری از نظریات شخصی خودم به این اثر منتقل کردم. میتوان گفت هفتاد درصد کتاب ترجمه و سی درصد آن تألیف است.
(هدف)به نظر من در این حوزه تا به حال کار نشده است. میخواستم به خواننده بگویم که کوچکترین مطالب میتواند عمیقترین مفاهیم را داشته باشد. جای این کتاب بالاخص در حوزه پژوهش طنز خالی بود.
به نظر من طنز ادبیات کلاسیک ما قویتر از طنز ادبیات معاصر ماست. کارهای عبید زاکانی را ملاحظه کنید. «اخلاقالاشراف» دقیقاً برابری میکند با آثار طنز ادبیات غرب. ادبیات امروز امریکا عموماً با رگههای طنز همراه است. در ایران بیشتر نویسندگان به کمیکنویسی علاقه دارند. چندی پیش یکی از نویسندگان در سرای اهل قلم کارکرد طنز را خنداندن مردم توصیف کرده بود. این مثل آن است که بگوییم کارکرد اصل تراژدی گریاندن مردم است. یا اینکه بگویم تراژدی فیلم هندی «سنگام» از «هملت» شکسپیر قویتر است. چون بیشتر مردم را به گریه میاندازد.
طنز امکان دارد باعث خنده بشود یا نشود. طنز سیاه هم داریم؛ که در آثار کافکا مشهود است. در این نوع طنز شما نمیخندید. اما امکان دارد بر اساس خوانش این نوع آثار لبخندی بر لبان آدمی جاری شود. تفاوتی باید قائل شد بین فکاهی و طنز. به نظر من رویکردی که صرفاً برای خنده است در رده فکاهی و رویکردی که شخص را مجبور به تأمل میکند در ردیف طنز قرار میگیرد.
نام کتاب بهگونهای تداعیکننده فکر کردن و تبسم ذهنی است. من به طنز به این چشم نگاه میکنم که طنز باید بتواند باعث تبسم ذهن و تبسم روح شود. لبخندی که پشت آن تفکر نباشد میتواند با یک قلقلک نیز به وجود بیاید.
وی همچنین در خصوص ورود طنز به دنیای سیاست تصریح کرد: طنزپرداز باید خود قدرت را، که باعث فساد میشود، نقد کند. طنزنویسهای غربی برای چه موفقترند؟ برای اینکه مفاهیم کلی را نقد میکنند. زمانی، به قول زرویی، موجسواری در طنز شکل گرفت؛ مثلاً عامه مردم از یک شخصیت بدشان میآمد و طنزنویس سراغ آن فرد میرفت. این در قضیه در فضای مجازی بسیار مبتلابه است. این باعث میشود خرد لازم شکل نگیرد. در واقع طنزنویس به جای اینکه سواد مخاطب را ارتقا دهد سواد خودش را در سطح مخاطب قرار میدهد.