قربان تو

یک نخ از جامه احرام تو ما را کافی است

رشته مهری ازآن عالم بالا کافی ا ست

پسر حضرت نرجس به جمالت نازم

گوهر مهر تو ما را به دو دنیا کافی ا ست

در منا یا به حرم یا عرفات ومشعر

لحظه ای یاد کنی از من شیدا کافی است

از سحر گاه شب قدر اگر جا ماندیم

گر شود لطف تو یک لحظه مهیا کافی ا ست

گر تو راضی شوی از من همه روزم عرفه است

نامه ام گر شود از سوی تو امضا کافی است

"ان الانسان لفی خسر"به شرح دل ماست

بهر خسران زدگی هجر تو مولا کافی است

ادعایی که منم شیعه در گاه علی

نزد تو با دل غفلت زده آیا کافی است

شیعه آن است که غمخوار امامش باشد

کی فقط دم زدن از نام تو مولا کافی است؟

تا که خیر دو جهان قسمت این بنده شود

یک اشاره زسوی حضرت زهرا کافی است

تا شود ناله ما همسفر ناله تو

خواندن روضه ای از زینب کبری کافی است

تاکه جبران همه کسری عمرم گردد

نفسی در حرم حضرت سقا کافی است

(شعر از جواد حیدری)

رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد

                  ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم

(شعر از میرنجابت اصفهانی)

فردای سبز