ترکه های درخت آلبالو
ماجراهای داستان این اثر به همان سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، درگیری های عناصر ضد انقلاب در کردستان و سرانجام ماه های اولیه شروع جنگ تحمیلی مربوط است. خواننده در این اثر با سرهنگ حمید رضا مدنی، فرمانده حکومت نظامی یکی از مناطق تهران آشنا می شود که چنده ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر شده و منتظر است حکم تیربارانش صادر شود. او کودکی اش را در خانواده ای مذهبی سپری کرده است. وقتی پسری کوچک بود، پدرش قصد داشته او را به دلیل برداشتن دو اسکناس ده تومانی از صحن حرم شاه عبدالعظیم با ترکه های آلبالو تنبیه کند. اگرچه در جنگ ظفار نیز شرکت داشته اما هرگز دستش به خون بی گناهی آلوده نشده است.
سرهنگ در زندان به آموزش پاسداران مشغول می شود. بالاخره پس از تحمل چند ماه زندان، تبرئه و از زندان آزاد می شود. سپس عازم کردستان می شود و در درگیری های سنندج رشادت هایی از خود نشان می دهد. در شهر سنندج با یوسف، یکی از پاسدارانی که به او آموزش داده، روبه رو می شود. سرهنگ به شهادت می رسد اما یوسف پس از رسیدن نیروهای کمکی، وارد سنندج می شود. با این حال، رمان ترکه های درخت آلبالو روایتی است از زندگی شهید ایرج نصرت زاد که سرگذشت پر فراز و نشیبی در ماه های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیرها در کردستان و آغاز جنگ تحمیلی داشته است.
بخشی از کتاب:
«...در دبستان سلمان درس خواندم؛ هیچ وقت هم شاگرد خوبی نبودم، ولی انشاهای خوبی می نوشتم.از همان زمان شروع به نوشتن کردم،هر چیزی را که خوشحال یا ناراحتم می کرد می نوشتم، خیلی از نوشته های امروز من به همان دوران باز می گردد.
من صدای امام را سال ۵۷ شنیدم. ندای حق طلبانه ی او را که می گفت: عزیزانم نهراسید.از اوایل آن سال شروع به نوشتن خاطراتم کردم. می نوشتم وقایم می کردم. وقتی انقلاب پیروز شد من یک کتاب داشتم ، درحالی که خودم نمی دانستم . بعد از انقلاب از اولین کسانی بودم که به عنوان خبرنگار جنگی اعزام شدم.
ترکه ها در زمانی نوشته شد که کودتای نوژه در حال شکل گیری بود و من از آن مطلع نبودم.الان که آن وقایع منتشر شده است می بینم که تمام حوادث پس از پیروزی انقلاب حساب شده بوده است. این که سرباز می خواهیم چه کار، ارتش را منحل کنید واز این قبیل حرف ها.توی یکی از جلسات نقدی که برای کتاب گرفته بودند.یک سرهنگ ارتشی بلند شد وگفت:،اولین که تا به حال برای حفظ ارتش نوشته شده است، این رمان است....»
ترکه های درخت آلبالو
اکبر خلیلی
انتشارات عصر داستان
saap.ir/@ketab_khani