حاء سین نون
متعجب نگاهش می کنم. می فهمد که منتظر ادامه ام.
– اما محمد…
انگار خسته، خودش را رها می کند روی تخت:
– سال هاست که مرده اما… اما نامش را تا کنار نام خدا بالا برد…
آه بلندی می کشد:
– عجب همتی داشتی محمد! که اکنون هر روز بر سر مأذنه ها، نامت را بعد الله فریاد می زنند.
....
– البته که برای ما یکسر سود بوده این حکایت.
معاویه خلط دهانش را جایی کنار تخت می اندازد:
– یا تو پسر ابوسفیان نیستی یا من؛ که انقدر نمی فهمی و اسباب حماقت علم می کنی…
خودش را نزدیک ترم می کشاند و شمرده شمرده:
– همانی که نامش را بعد از نام خدا بر سر مأذنه ها می خوانند؛ داغ «ابناء الطلقاء» بر پیشانی مان زده ابله. می فهمی؟ یعنی تا همیشه ای که نام او در تاریخ می ماند، کنارش ننگ فرزندان امیه هم می درخشد…
چشمانش را می بندد:
– ابناء الطلقاء…
حکایتی از مظلومیت امام حسن (ع) در جریان صلح با معاویه...
داستان از زمان امامت امام حسن (ع) و بیعت کوفیان با ایشان شروع، و با شهادت ایشان تمام میشود. زمانی که کوفیان امام را به رهبری خود قبول میکنند، معاویه خود را در شام خلیفهی مسلمین میخواند.
شیوهی نویسنده در روایتِ این داستان بسیار جالب است، بهطوریکه هر فصل با یک حرف رمزآلود شروع میشود و فصلها بین دو جناح امام حسن (ع) و معاویه در گردش است و هر بار که فصل جدیدی شروع میشود، راوی داستان نیز تغییر میکند، یعنی ممکن است شما یک بار جریان را از دید معاویه پیش ببرید و در فصل بعد داستان را از دید عمروعاص بخوانید و.. (وقتی حروف هر فصل را به ترتیب کنار هم بگذاریم به جملهی «حسن منی و انا من حسن» میرسیم.)
معاویه از زمانی که لقب «پسر آزاد شدگان» (یابن الطلقا) را از ماجرای فتح مکه به دوش میکشد، کینهی پیامبر (ص) و اهل بیتش را دارد از این رو به قصد انتقام، جنگی بین #شام و #کوفه راه میاندازد. امام حسن (ع) و اهالی کوفه برای دفاع به مقابله میآیند و دشمن را پیدرپی شکست میدهند، اما معاویه به کمک عمروعاص حیلهای میزنند تا جنگ را به نفع خود تمام کنند اما امام حسن (ع) که کوفیانِ بیوفا را میشناسند، با نظر اکثریتِ مردم که به پایان جنگ رای میدهند، صلحنامه را مینویسد و نقشهی دشمن را نقشه بر آب میکنند.
پرداختن به مسئلهی صلحِ امام حسن (ع) به شیوهی داستانی و رمزآلود بسیار حرکت فرهنگی_مذهبی زیبایی است. همانطور که میدانید جای این نوع کتابها همیشه در بین کتابخانههایمان خالی بوده، در این میان آثاری مانند «حاء سین نون» مانند غنیمتی است که باید قدر آن را بدانیم.
حاء سین نون
سید علی شجاعی
انتشارات نیستان
163 صفحه
شجاعی که پیش از این نیز در نگارش رمان هایی با تم مذهبی با مخاطب خود مواجه شده است، در این رمان به روایتی ویژه و بدیع از زندگی امام حسن مجتبی (ع) در فاصله سال های پس از شهادت حضرت علی (ع) تا شهادت امام حسن (ع) توجه نشان داده است و سعی کرده با خلق زاویه دید تازه، به بیان جدیدی از زندگی این امام معصوم دست پیدا کند.
نویسنده، این رمان160 صفحه ای را در 16 فصل نوشته است که عناوین هر فصل از آن به ترتیب از حروف سازنده عبارت «حسن منی و انا من حسن.» شروع می شود.نکته قابل توجه در نگارش این رمان، نگاه نویسنده به بهره مندی از حوادث و رویدادهای تاریخی برای ساخت روایت خود است. شجاعی در این رمان که برای نگارش آن 55 منبع را مورد مطالعه قرار داده، نشان داده است که صلح امام دوم شیعیان با معاویه از دو منظر نمایانگر پیروزی امام حسن (ع) و شکست معاویه بوده است.نخست اینکه این صلح جنگ تحمیلی معاویه به امام حسن (ع) برای انتقام فتح مکه را ناکام گذاشت و دوم اینکه، پیروزی امام حسن (ع) برای ناکام گذاشتن خواست معاویه بود. به عبارت دیگر داستان این کتاب سعی دارد تا ماجرای صلح امام حسن(ع) را با توجه به محورهای عملیاتی و اندیشه ای جبهه معاویه تعریف و ابعاد تازه ای از پیروزی امام حسن (ع) را در کنار روایت مظلومیت امام حسن(ع) نشان دهد.
زبان نگارشی به کار رفته در این رمان توسط شجاعی را باید ادامه تلاش های او در عبارت سازی متناسب با موقعیت رخداد یک واقعه در آثار ادبی دانست که پیش از این نیز در آثاری مانند «فصل شیدایی لیلاها» نیز تجربه شده است. شجاعی در متن این کتاب موفق به خلق زبانی فاخر و در عین حال ساخته و پرداخته خود رسیده است که نمونه بارز آن استفاده از ضرب المثل هایی است که تار و پودش برگرفته از زبان عربی است و تاکنون کمتر توسط مخاطب فارسی زبان شنیده شده است.
saap.ir/@ketab_khani