دشت های سوزان
رمانی زیبا همراه با وقایعی نفسگیر،
در بیابانهای سوزانِ خوزستان ،
در زمان قاجار و پهلوی.
در کتابِ دشتهای سوزان، همراه با پیشرفتِ داستان از یک قبیله به قبیلهی دیگر، شاهد رخدادهای تاریخی آن روزگار هستیم. این رخدادها عبارتند از:
حضور مستشاران انگلیسی در خاک #ایران و تبیین میزان نفوذ آنها بر دولت ایران.
کشف نفت توسط انگلیسیها در خوزستان.
شرایط خوزستان و آشنایی با نوع حکومت در آن زمان.
بخشی از زندگی آیتالله یزدی و جزایری.
اشارهای کوتاه به مرگ #امیر_کبیر.
اشاره به جنگِ جهانی و وضعیت ایران در آن زمان.
و...
آقای کرمیار توانسته است، با نثری از گذشته، اثری روان برای عصر جدید به ارمغان بیاورد. کاری که هر نویسندهای قادر به انجام آن نمیباشد.
این رمان روایتگر ماجراهایی درباره وقایعی از مقطعی خاصی از تاریخ ایران است. نویسنده با تقسیم این رمان به روایات متنوع، در نظر داشته تا گوشه هایی از تاریخ ایران را در دوره حکومت ناصرالدین شاه بیان کند. کرمیار این رمان را با فصل بندی و نامگذاری های داستانی آغاز کرده است.
به نظر می رسد نویسنده درصدد بوده تا این رمان تاریخی را با روایتی قصه ای و سمبلیک آغاز کند. از این رو توصیف برخی جزییات تاریخی در دل داستانی با زبان ساده که قصه گویی در آن نقش پررنگی دارد، از نظر وی اهمیت خاصی داشته است.
پرداختن به مسایل و دقایقی از رویدادهای این دوره از تاریخ ایران که پیرامون وقایعی از جنگ جهانی اول و حضور کشورهای بیگانه در ایران است، همراه با نگاهی به دوران حکومت ناصرالدین شاه در لابه لای عباراتی که از حال وهوای قصه ای دور نمی شوند، از وجوه تاثیرگذار این کتاب به شمار می آیند. کرمیار همچنین تمرکز بر نقش و حضور کشورهای انگلیس و آلمان بر وقایع آن دوره از تاریخ ایران را از نقاط تمرکز خود بر این رمان دانسته است.
بخش هایی از کتاب:
داستان با مرگ شیخ جابر شروع میشود. او که بزرگ قبایل خوزستان است وصیت میکند تا پسر بزرگش جانشین وی در کاخ فیلیه شود؛ اما با دسیسهی دیگر اعضای خانواده و مستر ویلسون(نمایندهی نظامی بریتانیا در ایران) وی را کنار میزنند و پسر دیگر شیخ به نام شیخ مزعل، به حکومت میرسد.
با به حکومت رسیدن مزعل بین قبایل دو دستگی میافتد و خون و خونریزی به پا میشود؛ از طرفی هم خزعل برادر کوچکترِ مزعل، با برتر دانستن خود نسبت به مزعل از وی کینه میگیرد و با دخالت و دسیسهی غیرمستقیم مستر ویلسون برادرکشی میکند و در نهایت با به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، او نیز به حکومت میرسد.
خزعل که با کمک نیرنگ انگلیسیها به قدرت رسیدهاست، در راستای رسیدن به اهداف انگلیسیها از هیچ تلاشی مضایقه نمیکند و حتی دست به کشتن زن و بچههای بیگناه نیز میزند.
در آن زمان، انگلیسیها موفق به کشف نفت در خاک حویزه میشوند.
وقتی مردم متوجه میشوند تمام این بدبختیها که میکشند سرنخش دست نمایندهی انگلیس است، با حکم جهاد مراجع تقلید آن زمان مقابل انگلیسیها میایستند.
فصل آغازین این رمان، «شیخی با شصت زن» نام دارد و این گونه آغاز شده است: «اولین بار که ریحانی به باغ حسین قلی خان نظام السلطنه رفته بود تا شیخ خزعل را از نزدیک ببیند، شیخ از او پرسیده بود: مادرت کیست؟ ریحانی غیرتی شده بود و یک آن تصمیم گفته بود لیچار بار شیخ کند و از باغ بیرون بزند و از خیر دیدار بزرگترین شیخ عرب دوران بگذرد، اما گفته بود: ناز بانو. خزعل هم لب ورچیده بود و گفته بود: یادم نمی آید. بیست روز از عید گذشته بود و باغ پر از شکوفه بود. حسن خان هم داشت به باغ رسیدگی می کرد. وقتی ریحانی خواست برود از حسن خان پرسید: …»
دشت های سوزان
صادق کرمیار
انتشارات کتاب نیستان
362 صفحه
saap.ir/@ketab_khani