قافله عشق
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرمودهاند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران را به فیَضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
... و تو، ای آن که در سال شصت و یکم و هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگیهایش هجرت کنی و به کهف حَصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سرسلسله خیل پشیمانان است، و اگر نبود توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشتزده و رهاشده و سرگردان، در این برهوت گم گشتگی وا می ماند.
ای دل! توچه می کنی؟ می مانی یا می روی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند!
بخش هایی از صفحات 51، 52 و 55 کتاب فتح خون
تالیف سید شهیدان اهل قلم شهید مرتضی آوینی
انتشارات واحه
151 صفحه