کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

با کتاب خوب هم میشه پرواز کرد ................ مهمان ما باشید یک فنجان کتاب

کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

با کتاب خوب هم میشه پرواز کرد ................ مهمان ما باشید یک فنجان کتاب

کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

کتابخانه عمومی شال در سال 76 تاسیس شده و دارای بخش های متنوعی هست، شامل:
منابع کتابی در همه زمینه ها برای بزرگسالان- بخش های نوجوان، کودک، دیداری شنیداری، مرجع، کمک درسی، نشریات، استان شناسی، نوسوادان، تازه‌های کتاب و سالن‌های مطالعه

ساعات خدمات رسانی کتابخانه: 7:30 صبح تا 19 عصر

آدرس: بویین زهرا- شال- بلوار امام خمینی(ره)- روبروی مسجد جامع- کوچه شهید احمد سلیمانی
شماره تلفن: 2544 3441 028
ایمیل: shal.lib@chmail.ir
کانال ایتا: https://eitaa.com/shal_pl
اینستاگرام: ketabkhaneh_shahre_shaall

جانا

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۵۱ ق.ظ

همان لحظه اول که فاطمه را دید مهرش به دلش افتاد، انگار همه دنیایش شده بود. از روز اول که سه‌تایی برگشتند خانه خودشان با فاطمه حرف می‌زد. اسمش را گذاشته بود جانای بابا، مالای بابا...

این کتاب زندگی اولین شهید مدافع حرم ایرانی، شهید محرم تُرک را روایت می کند. شهید محرم ترک متولد سال 1357 اصالتا اهل شهرستان ازنا از استان لرستان بود. در سال 1377 وارد سپاه شد و در زمره پاسداران انقلاب اسلامی و مشخصا از اعضای نیروی قدس و نیروهای برون مرزی سپاه انقلاب اسلامی شد.

از آنجایی که شهید محرم ترک مربی تخریب و استاد دانشکده بوده و برای ماموریت های برون مرزی زیادی شرکت می کرده آخرین ماموریت برون مرزی خود را در میان نیروهای دفاع ملی سوریه و آموزش این نیروها سپری می کند و در همان جا به فیض شهادت نائل می آید.

این کتاب روایت هایی را از بستگان و دوستان شهید محرم ترک روایت می‌کند.( " جانا " به قلم منصوره قنادیان، انتشارات روایت فتح، 128 صفحه)


برای بی‌خردان زرق و برق این عالم

غبار چادر زینب برای ما کافی است


حریم حرم

پاتوق کتاب فردا

مشرق

شعر از علیرضا خاکساری


بخش هایی از کتاب در ادامه مطلب

بعد ادامه داد «می‌دونی چیه من دیگه بچه نمی‌خوام. تو خیلی اذیت شدی. برام سخته که تو این‌طور روی تخت بیمارستان باشی و من راحت بچرخم.»

همان لحظه اول که فاطمه را دید مهرش به دلش افتاد. سفید بود . تپل و لپ‌گلی. انگار همه دنیایش شده بود. از روز اول که سه‌تایی برگشتند خانه خودشان با فاطمه حرف می‌زد. اسمش را گذاشته بود جانای بابا، مالای بابا. از سر کار که می‌آمد خانه، بلند می‌گفت دختر بابا چطوره؟ خوابه یا بیدار؟ بعد فاطمه را از بغل فهیمه می‌گرفت و نازش می‌کرد. می‌بوسیدش. فاطمه را می‌برد اتاق صدای قرآن را بالای سرش می‌گذاشت؛ بعد برمی‎گشت پیش فهیمه.

کمی کارهای خانه را انجام می‌داد. قربان صدقه فهیمه می‌رفت. وسط ظرف شستن یا جارو کشیدن با آواز می‌گفت کی از همه قشنگ‌تره؟ خودش هم جواب می‌داد خانوم خودم. آن‌قدر شعرهای جورواجور می‌خواند تا صدای فهیمه بلند می‌شد، می‌گفت محرم تو را به خدا این‌قدر لوسم نکن.

بعد از به‌دنیا آمدن فاطمه مچ دست‌های فهیمه درد می‌کرد. برای همین محرم به‌شدت حواسش به فهیمه بود. تا جایی که خانه بود خودش کار می‌کرد: سفره می‌انداخت؛ غذا می‌آورد؛ ظرف‌ها را می‌شست. فاطمه که شیر می‌خورد به فهیمه می‌گفت بده به من تا آروغش را بگیرم.

هر وقت سر ظرفشویی می‌رفت اول وضو می‌گرفت، بعد ظرف می‌شست یا کار می‌کرد. همیشه وضو داشت. سر هر کاری اول بسم الله می‌گفت.

اگر می‌آمد خانه و می‌دید فهیمه کاری کرده ناراحت می‌شد و اخم می‌کرد. می‌گفت «نمی‌دانی ناراحت می‌شوم. باز هم کار خودت را می‌کنی»! فهیمه هم دلش نمی‌آمد محرم با همه خستگی‌اش، تازه بیاید ظرف هم بشورد.

هیئت که می‌رفت، زود برمی‌گشت خانه. دیگر مثل قبل با بچه‌ها خانه اصغر نمی‌رفت. گاهی اوج حرف‌های بچه‌ها ساکت می‌شد و می‌گفت بلند شوم بروم. سعید می‌زد پشتش و می‌گفت همه زن دارند تو هم زن داری، زن‌ذلیل! می‌گفت خانمم دستش درد می‌کند. باید بروم کمکش. سعید با خنده می‌گفت بدو بدو. خاک بر سر زن‌ذلیلت!


آخرین لحظات را اینگونه ترسیم نموده اند: همه سوار ماشین بودیم برای حرکت به سمت فرودگاه دمشق که محرم از کلاس بیرون آمد و اجازه گرفت برای اینکه لباس های نظامی را عوض کند و بعدا بیاید.

در همین حین دو نفر از بچه های سوری می آیند و سراغ محرم ترک (البته با اسم مستعار) را می گیرند که سوال داریم و... بچه ها اتاق محرم را نشان می دهند و این دو نفر می روند و رفتن اینها به اتاق محرم، محرم را آسمانی کرد. انفجار یک بسته انفجاری باعث شهادت شهید محرم ترک شد و لقب اولین شهید مدافع حرم را برای ایشان ماندگار کرد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۴
کتابدار ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی