کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

با کتاب خوب هم میشه پرواز کرد ................ مهمان ما باشید یک فنجان کتاب

کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

با کتاب خوب هم میشه پرواز کرد ................ مهمان ما باشید یک فنجان کتاب

کتابخانه عمومی شیخ عاملی شال

کتابخانه عمومی شال در سال 76 تاسیس شده و دارای بخش های متنوعی هست، شامل:
منابع کتابی در همه زمینه ها برای بزرگسالان- بخش های نوجوان، کودک، دیداری شنیداری، مرجع، کمک درسی، نشریات، استان شناسی، نوسوادان، تازه‌های کتاب و سالن‌های مطالعه

ساعات خدمات رسانی کتابخانه: 7:30 صبح تا 19 عصر

آدرس: بویین زهرا- شال- بلوار امام خمینی(ره)- روبروی مسجد جامع- کوچه شهید احمد سلیمانی
شماره تلفن: 2544 3441 028
ایمیل: shal.lib@chmail.ir
کانال ایتا: https://eitaa.com/shal_pl
اینستاگرام: ketabkhaneh_shahre_shaall

بهم میاد؟

پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۶ ق.ظ

رَنده عبدالفتاح در استرالیا و از والدینی که یکی شان فلسطینی و دیگری مصری است، به دنیا آمده است. او حالا با شوهر و دو فرزندش در سیدنی زندگی می کند و به وکالت مشغول است.
محتوای این رمان مربوط به کنش و واکنش های جامعه نسبت به تصمیم یک دختر مسلمان است. کتاب بهم میاد؟! داستان زندگی دختر مسلمان استرالیایی است که تصمیم می گیرد برای همیشه یک مسلمان محجبه شود و با واکنش های متفاوتی از طرف اطرافیان مواجه می شود لذا واکنش افراد مختلف به طرز زیبایی در این کتاب نسبت به حجاب به تصویر کشیده شده است.این کتاب اکنون یکی از کتب پرفروش آمریکا محسوب میشود.




بهم میاد؟

رنده عبدالفتاح

ترجمه محسن بدره

انتشارات آرما

360 صفحه


پاتوق معرفی کتاب

معرفی مبسوط در ادامه

نگاهی به رمان «بِهم میاد؟» با موضوع حجاب

محمدرضا زائری / کتاب«حجاب بیحجاب»

در رمان خواندنی و زیبای رنده عبدالفتاح با نام آیا سرَم با این گنده میشه؟([1]) یک دختر مسلمان استرالیایی که از پدرومادری فلسطینی زاده شده است و در حومۀ ملبورن زندگی میکند، بزرگترین تصمیم زندگیاش را میگیرد. «أمل» تصمیم میگیرد که حجاب را بهعنوان پوشش دائم خود انتخاب کند. وی برخلاف برخی دختران یا زنان مسلمان که یا بهشکل سنتی و براساس عادت حجاب دارند یا این پوشش را گاهی رعایت میکنند و گاهی نه، و در رمان «پارت تایم!» خوانده میشوند، براساس باور و عقیدهای درونی و پس از درگیری‌‌های طولانی ذهنی و فکری به این تصمیم میرسد.

 آیا پایداری بر این تصمیم، در محیطی که همۀ عناصر و اجزای آن علیه باورها و مؤلفه‌‌های هویت دینی مسلمانان همدست هستند، ممکن است؟ او در این راه با چه مشکلات و چالشهایی روبهروست؟

 این رمان 360صفحهای را که در 45فصل، ناشری بسیار معتبر و مشهور و بینالمللی منتشر کرده و در امریکا به چاپ رسیده است، بهخوبی این فرایند و جزئیات آن را نشان میدهد.

 نویسندۀ این رمان، خانم عبدالفتاح، یک فعال اجتماعی و مدافع حقوق مردم فلسطین است که اکنون با همسر و دختر کوچکش در سیدنی زندگی میکند و به وکالت مشغول است. او تاکنون دو رمان دیگر با عنوان‌‌های ده چیزی که دربارۀ خودم از آن‌‌ها متنفرم و جایی که خیابان‌‌ها اسم داشت را منتشر کرده است.

 اظهار نظر و تحسین کارشناسان و مطبوعات دربارۀ این اثر و جوایزی که به آن تعلق گرفته است، جدا از بازخورد بسیار مثبت عمومی و میزان فروش آن، نشان میدهد که نویسنده هم بهدلیل شناخت کامل فضای فرهنگی و اجتماعی مخاطب توانسته است با او ارتباط برقرار کند و هم بهدلیل تجربۀ عمیق و تنگاتنگ خویش از موضوع حجاب و مسائل دختران نوجوان، بهخوبی از پس موضوع برآمده است.

 داستان، بسیار واقعی و ملموس است و وضعیت طبیعی زندگی امروزی دختری نوجوان را ترسیم میکند. از نام شخصیت‌‌های مشهور تا برنامه‌‌های تلویزیونی در داستان به چشم میخورند و در جایجای رمان، مسائل و مشکلات روزمرۀ دختری جوان بهدقت تحلیل میشود.

 شخصیت اصلی داستان دختری کاملاً معمولی است. ساعت‌‌ها جلوی آینه، لباسهایش را امتحان میکند و برای خریدن لباس‌‌های جدید، انتظار میکشد. موقعی که روزه میگیرد، دلش برای شکلات محبوبش تنگ میشود و چشمانتظار افطار میماند. وقتی با مادرش مشکل دارد، با لطایفالحیل میکوشد تا سر او را کلاه بگذارد و به مقصود خود برسد و در هنگام مواجهه با هر مشکل، پیش از هرچیزی، گوشی تلفن را برمیدارد تا با «یاسمین» یا «لیلا»،نزدیکترین دوستان خود، حرف بزند. کتاب، مخاطب تعریفشدهای دارد و نویسنده با همزادپنداری دقیقی، موقعیت واقعی او را به تصویر میکشد تا مسیر داستان را با همدلی او پیش ببرد و ازاینرو، هم پیام خود را به دختران مسلمان، که دغدغۀحجاب دارند، میرساند و هم با مخاطبان غیرمسلمان خود سخن میگوید و در فضای تبلیغی و رسانهای پس از یازده سپتامبر، تصویری متفاوت از مسلمانان ارائه میکند.

داستان از جایی شروع میشود که «أمل» با تیشرت «وینی پوه» و شلوارک «آدیداس» در حال تمرین روی تردمیل است و برای نوزدهمینبار! تکرار قسمتی از سریال «فرندز» را تماشا میکند. ناگهان دیالوگی از «جنیفر آنیستون» او را تحت تأثیر قرار میدهد و او احساس میکند که میخواهد قدم نخست را در راه محجبهشدن بردارد.

رمان علاوه بر بیان دقیق وضعیت روحی و روانی دختری نوجوان، روابط طبیعی و عادی این دختر با محیط اطراف، مخصوصاً پدر و مادرش را بهخوبی تصویر میکند و مسائل آنان را بهخوبی میکاود. پدر او دکتر و مادرش دندانپزشک و هر دو اهل بیتلحم فلسطین هستند و در دانشگاه، با هم آشنا شده و با هم ازدواج کردهاند.

 این داستان همچنین مسائل و مشکلات شهروندی مسلمان را در بستر اجتماعی و روابط فرهنگی محیطی غیراسلامی بهخوبی تشریح کرده و به علتیابی کنش‌‌ها یا واکنش‌‌های چنین فردی در این محیط پرداخته است.

از همۀ اینها مهمتر، در پی ریشهیابی دغدغه‌‌های دختری نوجوان در مواجهه با موضوع حجاب و تحلیل انگیزهها، نگرانیها، موانع و مشکلات او در این راه است.

چرا حتى وقتی پس از مدت‌‌ها تحصیل در مدرسهای مسیحی([2]) به مدرسهای اسلامی میرود که حجاب جزئی از لباس رسمی مدرسه است و هنگام خروج از مدرسه، در اولینفرصت، مقنعۀ خود را درمیآورد؟ چرا از تنها سوارشدن بر قطار در مسیری طولانی و باحجاب میترسد و چگونه نگرانی از واکنش دیگران و استهزا و فشار همسالان([3]) او را دچار نگرانی و تردید میکند؟

 همچنین احساسات و عواطفی از درون او، مدنظر نویسنده قرار میگیرد و نشان داده میشود که چگونه مثلاً نسبت به دخترها یا زنهایی که بهرغم فشارهای مختلف و سختی‌‌های گوناگون، به حجاب خود پایبند هستند، احساس احترام میکند و حتى بههمیندلیل به آن‌‌ها حسادت میورزد.

 یا مثلاً، وقتی قبل از اتخاذ تصمیم نهایی، فهرستی کامل از افراد مختلف تهیه میکند و آن‌‌ها را در دو گروه موافقان و مخالفان احتمالی قرار میدهد، خواننده بهخوبی احساس میکند که در چنین حالی، در ذهن این دختر نوجوان چه میگذرد.

از ویژگیهای مهم این کتاب، گذشته از بیان موضوع در قالب هنر، این است که نشان میدهد مسئلۀ حجاب اولاً، فقط موضوعی اعتقادی نیست و ابعاد فرهنگی، اجتماعی و... آن بسیار درخور توجه است و ثانیاً، مسئله بههیچوجه مسئلهای ساده و بسیط نیست، بلکه بیش از تصور ما پیچیدگی و عمق دارد.از این گذشته، با ظرافت به رابطۀ شخصی این دختر نوجوان با خدا اشاره میشود و این نکته بهعنوان عاملی معرفی میشود که میتواند در مقابل همۀ فشارها و سختی‌‌های ضدحجاب مقاومت کند.

 در بخشی از فصول ابتدایی کتاب، این رابطه، در قالب مثالی محسوس و تعبیری درخور فهم، عرضه میشود. نویسنده میگوید مثل این است که یک جوک را فقط شما دونفر بلد باشید و در میان یک جمع بزرگ، شما با تجربهای خاص و راز اختصاصی با هم ارتباط برقرار کنید.

 یکی از اصولی که کتاب بهظرافت به آن اشاره و آن را در ذهن مخاطب ماندگار میکند، در قالب ضربالمثل معروف «NO PAIN,NO GAIN» عرضه شده است. با بیان مضمون «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» یا «هر کسی را فیل خواهد، جور هندوستان کشد» و...، مخاطب قانع میشود که رعایت حجاب، لازمۀ دستیابی به وعده‌‌های خلافناپذیر الهی است و اگر کسی برخورداری از هویت دینی و انتساب به این مجموعۀ اجتماعی و لوازم آن را میخواهد، باید هزینۀ آن را هم بپردازد.

 داستان با اعلام نمرات پایان ترم و قبولی أمل با نمرۀ A پایان مییابد که با عید فطر همزمان شده است. جزئیات زندگی یک خانوادۀ مسلمان در محیطی غیراسلامی، حتى غذاها و سالادهای سفرۀ افطار و عبادت‌‌های روزانه و شبانۀ خانواده نیز ذکر میشود و در لابهلای این رمان، مسئلۀ حجاب مطرح میشود.

 بیان هنرمندانۀ ارزش‌‌ها و باورها در قالب هنر، ضرورتی است که پیش از همه و بیش از هر کسی، مقام معظم رهبری به آن اصرار داشتهاند. شاید اگر بهجای برخورداری از اینهمه امکانات و فرصت‌‌ها و دارابودن این جمعیت و قدرت، ما هم اقلیتی بودیم که برای حفظ هویت خود، دچار نگرانی و خطر میشدیم و برای ثابتکردن خود باید میجنگیدیم و...، شاید آنوقت ما هم بهجای برخی روش‌‌های دیگر، مجبور بودیم از یک رمان خواندنی برای انتقال حرفهایمان استفاده کنیم.([4])

 بیتردید تجربۀ «رنده عبدالفتاح» نیز مانند همۀ تلاش‌‌های دیگر در این مسیر، کامل و بینقص نیست، اما برداشتن چنین گامهایی هرچند پراکنده و کوتاه راه بسیار مبارک و وسیعی را میگشاید که میتواند بسیاری از گمشدگان را به مقصد آرامش و امنیت برساند.

 شاید کتاب بهدلیل فضای خاص و مخاطب ویژهای که دارد، برای ترجمه به فارسی مناسب نباشد،([5]و[6]) اما دستکم برای کارشناسان و اهل فن بهعنوان یک تجربه و نمونه، ارزش بررسی و مطالعه دارد و نمونههایی از ایندست میتواند الگوی مناسبی برای تولید آثار بومی برای مخاطب جوان ایرانی باشد.


نشر آرما



[1]. [در ترجمه این نام به «بِهم میاد؟» تغییر پیدا کرد. نشر آرما.]

[2] . بعضی صحنه‌‌ها بسیار ماهرانه توصیف شده است، مثل وقتی که با دیگر دانشآموزان برای اعتراف به نزد کشیش میرود، و نوبت به او میرسد و در مقابل دریچۀ اعتراف دچار تردید میشود و درنهایت، سکوت میکند و حرفی نمیزند.

[3] . شاید این موضوع دربارۀ حجاب، بیش از سایر ظواهر دینی و مناسک، مانند نماز و روزه اهمیت داشته باشد و بتوان گفت که برای حل مشکل حجاب، پیش از هر عنصر دیگر، باید دربارۀ فشار همسالان بحث و بررسی کرد و چارهای کاربردی و عملی برای حل آن اندیشید.

[4] . سزاوار است که در عین استفاده از ظرفیت‌‌های مختلف، مانند اقدام قانونی و طی روال رسمی برای مقابله با مفاسد اجتماعی بهعنوان ضرورت و لازمۀ حاکمیت، از ظرفیتهایی چنین نیز استفاده شود و کار قضایی و انتظامی، کار فرهنگی را کامل کند، اما دریغ که معمولاً، بخشی از کار انجام میشود و بخش دیگر بر زمین میماند.

[5] . شاید نویسنده که خود نیز محجبه نیست، کتاب را بهقصد ترویج حجاب و با رویکرد تبلیغ مذهبی ننوشته باشد، که چنین انتظاری هم از او نمیرود، و انگیزۀ او بهعنوان شهروندی استرالیایی، بیشتر تبیین هویت فرهنگی خود در آن محیط باشد.

[6]. [در ترجمۀ حاضر ضمن اصرار مترجم و ناشر بر عدم تحریف متن اصلی رمان، بخش های محدودی از داستان های فرعی کتاب در برگردان فارسی نیامده است؛ امیدواریم توانسته باشیم به بومیسازی فرهنگی این اثر پرداخته باشیم. نشر آرما]

 


پیرامون این کتاب :


1-معرفی کتاب «بهم میاد؟» در سایت خبری تحلیلی انیب

  http://www.onib.ir/News/Item/1844/2/1844.html


2-فقط به خواست خدا...

وبلاگ دستان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۱
کتابدار ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی